زندگی
از این متن خیلی خوشم اومد...
کیمیا علیزاده که مسابقه می داد ، یکی از میان جمعیت فریاد زد : نترس ...
ما نمی ترسیم ، ما سالها پیش پدران ، پسران و برادران و معشوقه هایمان را به جنگ فرستادیم و نترسیدیم .
ما نمی ترسیم . سالها در تبعیض و تحقیر و ظلم زندگی کردیم و لبخند زدیم .
ما کتک خوردیم ، شکنجه شدیم ، اسید رویمان ریختند و نترسیدیم ...
ماشعر گفتیم ، کتاب نوشتیم ، فیلم ساختیم و حقمان را فریاد زدیم و نترسیدیم .
خیلی از ما یک تنه ، هم مادر بودیم و هم پدر ، بی پناه بودیم و تنها ، ولی نترسیدیم .
توی خیابان رکیک ترین حرفها را شنیدیم ، پشت فرمان تحقیر آمیز ترین جمله ها را شنیدیم ، اما رد شدیم و نترسیدیم .
در سرزمینی که جمله تاریخی اش " از زن کمتر " نقل ونبات است و از دهان هر خردینه پسری هم نثار می شود ، ما نترسیدیم .
ما دختران زیادی را به دنیا خواهیم آورد ، دخترانی که پشت درهای بسته ورزشگاهها مدال می آورند و بی پروا گریه می کنند . می خندند و نمی ترسند .
پا نوشت : آنکه از روی سکو فریاد زد نترس ، قصدش تشویق کیمیا بود ، به تحقیر نگفت ...
صدای مردانه اش طنین غیرت بود و حمایت که سالهاست کمتر از حنجره مرد ایرانی رها میشود ...
نوشته از : محدثه گودرز نیا
نظرات شما عزیزان:
ترس آبرو بيشتر براي اتفاقها و مواردي هست كه بحثهاي ناموسي مطرح ميشه ولا در غير اينصورت ترس از ابرو رو نميشه گفت
خود من نظرم روي قوانين هست..
بچه پرورش بده پدر و پدر بزرگ پدري ميشه ولي ..
برو 4 تا زن رسمي بگير هيچ اشكالي نداره قانون اجازه داده..
برو صيغه موقت كن اشكال نداره قانون اجازه داده..
و خيلي از موارد اينچنيني
به نظرم بيشتر فرهنگ و قوانين ما موثر هست تا ترس از ابرو
چیزی که شما گفتی ربطی به آبرو نداره ولی ترسی ی که بیشتر دخترهای ما رو گاهی تا مرز نابودی پیش برده!
دقیقا درسته
اوني كه من گفتم مربوط به تبعيض و تحقير بود كه ارتباطي به ترس از آبرو نداشت..
اسيد پاشي و كتك هم به نظرم ارتباطي به ترس از آبرو نداشته باشه..
جنوب بنظرم دخترای ما بیشتر از این چیزایی که گفتی از آبروشون می ترسن و وقتی یه بار یه اشتباهی رو ناخواسته یا خواسته انجام میدن گاهی از ترس آبرو (تهدید طرف مقابل) تا جاهایی میرن که آینده و زندگی و خوشی و همه چیزشونو از بین میبره..
این ترس بنظرم توی دخترای ما خیلی بیشتره تا چیزایی که شما گفتی..
دقیقا سید
آبرو مهمترین چیزه برای یه دختر و زن ایرانی
البته چیزایی که جنوبم گفت درسته ما دخترا از نا امن بودن میترسیم ... خیلی هم میترسیم ...
احساس امنیت کردن فقط در جامعه ی کوچیکتری به نام خونواده امکان پذیره و در جامعه ی بزرگتر سخت میشه بهش رسید..
من فکر نمی کنم اون روز برای هیچ جامعه ای بوجود بیاد؛ مگر اینکه یکسری ناهنجاری ها به هنجار تبدیل بشن که اونم صورت مسئله رو پاک کردن میشه ..
این پست یکی از بهترین پست های شما بود.. تشکر که ما رو به فکر واداشت
سلام سید
آرزومه که یه روز بدون استرس و ترس بتونم برم تو یه پارک ، لب ساحل یا یه محیط آروم بشینم و با خودم خلوت کنم ...
ان شاءاله برسه اون روز
خداروشکر که پستمو پسندیدید
ممنون از توجه تون آقا سید
وقتی داشتم این متن رو می خوندم پوست بدنم بعنوان یه مرد توی این جامعه کش اومد!
امیدوارم یکروزی این همه سعی در نترسیدن خانم های جامعه ی ما تبدیل بشه به آرامش و شادی و آسایش در کنار هم.. شاید فقط همین
سلام سید
امیدوارم همه ی دختران و زنان ایرانی وقتی مرد ایرانی رو میبینن احساس امنیت کنن ...
اره هر چند متن قشنگ بود ولی
ما با تبعیض و تحقیر زندگی کردیم ولی لبخند نزدیم بلکه سراسر خشم شدیم
ما از کتک و شکنجه و اسید ترسیدیم..
و.
.
.
سلام جنوب
آره حق با توئه